هیدراتاسیون فاز الیت سیمان پرتلند
مکانیزمهای حاکم بر هیدراتاسیون کلسیم سیلیکاتها ( (C3S معمولاً از طریق منحنی تکامل گرما مورد بحث قرار می گیرد. اگرچه این منحنی در بیشتر منابع به هفت ناحیه تقسیم میشود، بحث در مورد سه قسمت آن دارای اهمیت بیشتری است ( شکل1 ): I – از ابتدا تا پایان دوره القایی، II –از دوره القا تا پایان قله اصلی هیدراتاسیون و III – هیدراتاسیون پس از قله اصلی.
دو فرضیهی اصلی برای دورهی القا هیدراتاسیون فاز الیت:شکل 1- نمودار تکامل گرمایی کلسیم سیلیکاتها
- تئوری غشاء محافظ
یکی از قدیمیترین تئوریهای مربوط به هیدراتاسیون است که توجیه تقریبا قابل قبولی برای این فرآیند به حساب میآمد. محاسبهی آنتالپی نشان میدهد علی رغم انحلال پذیری بالای الیت، در دورهی القا، نرخ واکنش هیدراتاسیون کاهش مییابد. براساس این تناقض، برخی از محقیقن، تشکیل یک لایه سیلیکات کلسیم هیدرات (C-S-H) با پایداری پایین، بر روی سطح ذرات در حال واکنش با عملکردی به صورت یک مانع برای ادامهی واکنش پذیری، پیشنهاد کردند. بنابراین فرآوردههای ناپایدار تعیین کننده میزان نرخ انحلال هستند. در انتهای دورهی القا، با فرض تبدیل این فرآوردههای ناپایدار به پایدار، لایهی مانع هیدراتاسیون از بین میرود.
- کنترل انحلال با شرایط غیر اشباع
نرخ انحلال C3S خالص با کاهش سطح اشباع محلول، به صورت غیر خطی با آن کاهش مییابد، مانند زمانی که سیستم به حالت تعادل پیش میرود. تمامی آزمایشهای انجام شده در این زمینه در شرایطی صورت میگیرند که به اندازه کافی رقیق شدهاند تا از رسوب هیدراتها جلوگیری شود. بنابراین، نرخهای بهدستآمده برای واکنش، لزوماً از نظر کمی نشاندهنده نرخهای انحلالهای صورت گرفته در خمیر سیمان در حال هیدراتاسیون که در آن هیدراتها تقریباً در یک زمان رسوب میکنند، نیستند. اندازهگیری چنین نرخهایی در شرایط هیدراتاسیون واقعی بسیار دشوار است، زیرا جداسازی یا تعیین تجربی سطح “آزاد” C3S در حال انحلال، مشکل است.
در شرایط هیدراتاسیون واقعی، انحلال و رسوب هیدراتها به طور همزمان و با سرعت یکسان صورت می گیرد (زیرا این محلول نمی تواند مقدار قابل توجهی از مواد حل شده را ذخیره کند). وجود هیدراتها روی سطح واکنش دهندهها ممکن است در فرآیند انحلال اختلال ایجاد کند.
تفاوت دیگری که بین آزمایشهای انحلال خالص و هیدراتاسیون واقعی وجود دارد، توپوگرافی سطحی است. مورفولوژی حفرههای مشاهده شده در آزمایشهای انحلال خالص بسیار کم عمق و عدسی شکل است. در حالی که حفرههای مشاهده شده بر روی دانههای C3S در طول دوره هیدراتاسیون معمولاً بسیار عمیق و به شکل نامنظم هستند. این موضوع نشان میدهد که نرخهای انحلال بهدستآمده از آزمایشهای انحلال خالص ممکن است مستقیماً به سرعت انحلال در شرایط هیدراتاسیون منتقل نشود و هنوز برای توضیح این تفاوتها لازم است تلاشهایی صورت بگیرد. در واقع، سطح هیدراته C3S در شرایط خمیری در معرض محلولی قرار می گیرد که در طول زمان تکامل مییابد. بنابراین ممکن است از رژیمهای مختلف انحلال عبور کند که منجر به یک توپوگرافی وابسته به زمان شود. در هر صورت آزمایشهای انحلال از نظر کیفی نشان میدهند که نرخهای انحلال به طور قابل توجهی با تکامل سیستم به سمت تعادل کاهش مییابد.
شبیهسازی دو تئوری لایه غیرفعال و غیرفعال سازی ناحیه :
در مجموعهای از آزمایشهای شبیهسازی، آقای بولارد و فلت سعی کردند راههایی برای تمایز بین نظریه لایه غیرفعال (یعنی نظریه غشاء محافظ) و فرضیه غیرفعال سازی ناحیه (یعنی نظریه انحلال) پیدا کنند. نتایج نشان داد که هر دو نظریه میتوانند به شبیهسازیهایی منجر شوند که ویژگیهای تجربی معمول، مانند تکامل گرمایی و تکامل ترکیب محلول منفذی را باز تولید کنند. با این حال، با بررسی اثر ممانعتی رسوب پرتلندایت بر سینتیک هیدراتاسیون (با یکسان لحاظ کردن موارد دیگر)، شبیهسازیهای براساس دو نظریهی مختلف، سینتیکهای بسیار متفاوتی را نشان میدهد. یک تاخیر قوی در سینتیک مربوط به نظریه انحلال وجود دارد در حالی که هیچ تاخیری در مورد نظریه غشاء محافظ مشاهده نمیشود. این موضوع در مورد نظریه انحلال با این توجیه که با عدم ترسیب کلسیم هیدروکسید، یونهای کلسیم و هیدروکسید وجود نداشته و ترکیب محلول در حالت غیر اشباع با C3S با مقدار کم باقی میماند، قابل توجیه است. همچنین سرعت انحلال غشاء محافظ، متکی بر تبدیل یک C-S-H ناپایدار به یک C-S-H پایدارتر است. در این صورت، ممانعت از ترسیب پرتلندایت هیچ تاثیری بر آن تبدیل نخواهد داشت، بنابراین تاخیری نیز مشاهده نمیشود. بولارد و فلات پیشنهاد کردند که شناسایی یک افزودنی بتن که میتواند به طور انتخابی از رسوب پرتلندایت جلوگیری کند در حالی که بر C3S و C-S-H تأثیر نمیگذارد، میتواند قاطعانه بین این دو نظریه تمایز قائل شود.
در نهایت با توجه به یافتههای اخیر محققین، این ایده که واکنش توسط یک غشاء محافظ به عنوان یک مانع برای انتشار، محدود میشود، باید کنار گذاشته شود. بنابراین فرضیه تئوری انحلال به عنوان مکانیزمی که مسئول دوره القاء است، معتبر باقی می ماند.
اخیراً، حین مطالعات رسوب مصنوعی C-S-H، مورفولوژی نانوکروی برای این فرآورده هیدراتاسیون در سنین اولیه سیمان هیدراته شده، مشاهده شده است. این محصول میتواند فرآورده ناپایدار تشکیل شده در چند دقیقه اول واکنش هیدراتاسیون C3S باشد. کومار و همکاران، پس از ساختن رسوب مصنوعی C-S-Hدر شرایطی که مقدار pH 11 بود، با انجام تست پراش اشعه ایکس این فرآورده را با ساختار آمورف گزارش کردند. در این فرآورده نسبت Ca/Si کمتر از 1.25 بود و از ساختار زنجیره سیلیکات “dreierketten”، که به طور معمول برای C-S-H یافت می شود، پیروی نکرد.
رشد C-S-H بر روی دانههای الیت، سیمان یا پرکننده ممکن است گاهی ظاهری تقریباً فویل مانند داشته باشد، اما معمولاً به نظر میرسد که فویلها با هم ادغام میشوند تا مورفولوژی معمولی نوک تیز یا سوزنی شکل را تشکیل دهند. با توجه به رشد شبه یک بعدی این سوزنها، آنها همچنان بر اساس ساختار لایهای توبرمورایت ناقص هستند.
مرحلهی دوم: قله اصلی هیدراتاسیون
در بحث در مورد مکانیسمهای حاکم بر قله اصلی هیدراتاسیون، این موضوع حائز اهمیت است که صرفاً توانایی برازش این منحنی، مدل مورد استفاده برای تولید منحنی را تأیید نمیکند. مدلهای هیدراتاسیون باید بر اساس تطابق فیزیکی، شیمیایی و ریزساختاری آنها نیز ارزیابی شوند.
در گذشته، دو فرضیه رایج که برای توضیح اوج تکامل گرمایی مورد استفاده قرار میگرفت، فرضیههای لایه انتشار و برخورد بود. البته هیچ یک از این فرضیهها نمیتوانند شواهد تجربی را توضیح دهند. در ادامه دو فرضیه جدیدتر، رشد محدود و محدودیت انحلال، معرفی و مورد بحث قرار می گیرند.
فرضیه لایه انتشار
تئوری لایه انتشار چنین فرض میکند که با رسوب C-S-H روی سطح دانههای سیمان، یک لایه ضخیم شونده تشکیل میدهد که در نهایت به اندازهای ضخیم میشود تا به عنوان یک مانع انتشار عمل کند. بسیاری از مدلهای قبل از سال 2000، به این فرضیه تکیه میکنند.
شرکت همگرایان تولید – کپکو تولید کننده مواد و محصولات پلیمری و شیمیایی در صنعت بتن از جمله اسپیسر پلیمری ، افزودنیهای شیمیایی بتن، مواد شیمیایی صنعت ساختمان و نوارهای آب بند واتراستاپ می باشد.